از جمله شیوههای غالب ناکام ساختن خود، میتوان به خود تخریبی اولیه، معامله کردن، استفاده از راهبرد های ناکارآمد و تحقیر خویشن اشاره کرد.
خود تخریبی اولیه
چند نمونه از متداول ترین رفتارهای خود ویرانگر در زیر فهرست شدهاند. بعد از مطالعه آنها، ببینید چقدر با این عبارات، موافق یا مخالف هستید.
۱- گاهی اوقات به خاطر هیجان و لذت جویی دست به کارهای خطرناک زده ام.
۲- بعضی اوقات برایم مهم نیست که چه بر سرم می آید.
۳- اغلب اوقات در مقابل حوادث از خودم دفاع نمیکنم.
۴- معمولا زمانی به دکتر مراجعه میکنم که مطمئن باشم مریض شده ام.
۵- معمولا دیر سر قرارهای مهم حاضر میشوم.
این عبارات از مقیاس خود تخریبی مزمن انتخاب شده اند. افرادی که میزان خود تخریبیشان بالاست، در قبال سلامت خود، مسئولیت قبول نمیکنند. آنها از احساس کنترل درونی پایینی برخوردارند و اغلب دست به کارهایی میزنند که به ضررشان تمام میشود، مانند: تقلب کردن، رانندگی خطرناک و بی توجهی به سلامت خود. نمونه هایی از رفتارهای خود تخریبی اولیه عبارتند از: خود آزاری، اختلال های خوردن، سوء مصرف مواد، بی احتیاطی و خودکشی. افراد وقتی به این رفتارهای آسیب زننده دست میزنند، معمولاً میدانند که دچار درد و رنج خواهند شد، اما متأسفانه همیشه آماده یا قادر به تغییر آن نیستند.
معامله کردن
معامله کردن زمانی به رفتارهای خودشکن منجر میشود که افراد آرامش یا لذت موقت را به عوارض بلند مدت خطر برای سلامتی یا اضطراب ترجیح میدهند. بنابراین، در این شیوه، فرد به منظور اجتناب از درد و ناراحتی، روشی را انتخاب میکند که ممکن است در کوتاه مدت سودمند باشد ولی در دراز مدت عوارض زیان باری بر فرد تحمیل میکند. نمونه هایی از معامله کردن عبارتند از: سیگار کشیدن، مشروب خوردن، استفاده نکردن از کمربند ایمنی، اقدام به رفتار جنسی ناسالم، ورزش نکردن، تغذیه ضعیف، بی توجهی به سلامت خود و استفاده از داروهای غیر قانونی. زمانی که افراد اهداف آسان و مطمئنی انتخاب میکنند، که به جای به دست آوردن احساس رضایت از دستاوردها و موفقیت های هدفمند خود، به لذت های کوتاه مدت بسنده میکنند. در واقع دست به معامله می زنند. اغلب افرادی که نحوهی مقابله با شکست را یاد نگرفته اند، تمایل به معامله کردن دارند و معمولاً معامله گران ضعیفی میشوند.
استفاده راهبرهای ناکارآمد
راهبردهای ناکارآمد از بینش ضعیف و عدم قضاوت خوب ناشی میشوند. این راهبردها اغلب زیاد مؤثر نیستند و انعطاف ناپذیرند. به عنوان مثال: افراد زمانی در حل یک مسئله دشوار یا انجام موفق یک کار مهم با مانع روبرو میشوند، که تمام امکانات و گزینه های موجود را در نظر نمی گیرند، به یک راه حل چسبیده و راه حل های دیگر را نادیده می گیرند، یا انتظارات زیادی از خود دارند که نمیتوانند از آنها چشم پوشی کنند. یک راه حل موفق یا مذاکرهی مناسب، مستلزم انعطاف پذیری است. در برخی موقعیت ها، ممکن است قاطع بودن مناسب تر باشد، ولی در موقعیت های دیگر، مصالحه کردن و پذیرفتن نقطه نظرهای دیگر سودمندتر است. افرادی که از راهبردهای نا کارآمد پرهیز میکنند، میدانند که چگونه از یک رویکرد مسئله گشایی استفاده کنند.
تحقیر خود
مشخص کنید که چقدر با عبارات زیر، مخالف یا موافق هستید.
۱- دوست داشتم بیشتر از این میتوانستم به خودم احترام بگذارم.
۲- احساس میکنم چیزی ندارم که به آن افتخار کنم.
۳- خود را یک فرد شکست خورده میدانم.
۴- بار ها فکر میکنم که اصلا خوب نیستم.
۵- گاهی احساس میکنم که فرد بی فایده ای هستم.
این عبارات از مقیاس تحقیر خود انتخاب شده اند. افرادی که خود را تحقیر میکنند، سازگاری کمتری دارند. آنها مضطرب و افسرده هستند و به سختی با مشکلات زندگی کنار می آیند. همچنین احتمال زیادی وجود دارد که آنها فشار روانی و جسمی بیشتری را تجربه کرده و دست به خودکشی بزنند و یا اقدام به سوء مصرف مواد یا رفتار خشونت آمیز نمایند.
خود کم بینی، نتیجهی رشد یافتن در خانواده یا گروه اجتماعی است که در آن رفتارهای درست و مناسب، ارزشی ندارد. افرادی که در طول زندگی خود، سابقهی طرد شدگی و پذیرفته نشدن را دارند، اغلب مانند بازنده ها عمل کرده و خود را بیگانه از گروه احساس می کنند. با توجه به اینکه آنان با پیروی از هنجارهای اجتماعی نتوانسته اند عزت نفس و احساس ارزشمندی کسب کنند، در نتیجه برای کسب احساس ارزشمندی، گاهی به رفتارهای ضد اجتماعی روی می آورند و در طول زمان، این جهت گیری ضد اجتماعی به صورت تنها راه حفظ هویت و عزت نفس آنها در میآید.
قابل فهم است که افراد دارای سابقهی طرد شدگی، در مقایسه با کسانی که در جریان رشد الگوهای خوبی در کنارشان داشته اند، فرصت و موقعیت خوبی برای یادگیری پاسخ های مقابله ای سازگارانه نداشته اند. زمانی که پاداش های مثبت، خارج از کنترل به نظر می رسند، داشتن نگرش مقابله ای به زندگی دشوار است. با این حال ما می توانیم افکار، احساسات، نگرش ها و رفتارهای خود را به بهترین وجه کنترل کنیم. افراد میتوانند با تقویت احساس توانایی و اثر بخشی خود، احتمال دریافت پاسخ های مثبت از سوی دیگران را افزایش دهند.
الهه ضمیری - خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما